روز معلم
روز معلم بر تمامی معلمان عزیز مبارک باد
بچه ها تمام تلاش خودشونو کردن که هم به ما خوش بگذره و هم به اونا جشن خیلی خوبی برگزار کردن و تمام شیرین کاریاشونو
نشون دادن واقعا دستشون درد نکنه
چند هفته قبل دوتا از دانش آموزام درس نخونده بودن و من خیلی ازدستشون ناراحت شدم نشستن و جلسه بعدش که داشتم
تدریس میکردم وقتی که پشتم به بچه ها بود به طرفم پاک کن پرت کردن گفتم کی بود که این کارو کرد کسی چیزی نگفت
خیلی ناراحت شدم ولی مطمءن بودم که یکی از اون دو نفر بودن دیگه از اون به بعد به بچه ها زیاد توجه نکردم خاستم بفهمن
که کار زشتی کردن دیگه باهاشون نمیخندیدم و زیاد محلشون نذاشتم دیروز که همون کلاس جشن داشتن و من باهاشون درس داشتم
گفتن که مارو حلالمون کن خانووم میدونیم خیلی اذیتتون کردیم گفتم :باشه ولی اون پاک کنو نمیتونم فراموش کنم هرکسی از یه طرف
بلند شد و گفت من نبودم تا اینکه یکی بلند شد و با گریه اومد طرفم و گفت که من بودم بغلش کردم گریه میکرد و میگفت که تورو خدا
خانووم ببخشید اشتباه کردم گفتم :هموون لحظه بخشیدمت فقط خاستم متوجه اشتباهت بشی دیگه اگه از دست کسی عصبانی
شدی هیچ وقت بهش بی احترامی نکن باشه عزیزم؟ گفت:قول میدم خانووم قول قول .گفتم :حالا دیگه گریه نکنو واسه بچه ها یه جوک بامزه تعریف کن و همه چی تموم شد... یکی از اون دو نفر بود یکی پاک کنشو داده بود اون یکی پرتاب کرده بود میدونی دلی کی بود ؟؟
«دختر گیتار زن» همونی که قبلا برات گفته بودم............................................
دلی جون خیلی وقته که باهات حرف نزده بودم دلم برات تنگ شده بود حالا اونجا نشستی بدون اینکه بدونی دارم برای تو مینویسم
یادم باشه یه روز داستان قاصدک تنها رو برات تعریف کنم همون داستانی که واسه تو نوشتم و هیچ نشد بخوونیش...
بچه ها تمام تلاش خودشونو کردن که هم به ما خوش بگذره و هم به اونا جشن خیلی خوبی برگزار کردن و تمام شیرین کاریاشونو
نشون دادن واقعا دستشون درد نکنه
چند هفته قبل دوتا از دانش آموزام درس نخونده بودن و من خیلی ازدستشون ناراحت شدم نشستن و جلسه بعدش که داشتم
تدریس میکردم وقتی که پشتم به بچه ها بود به طرفم پاک کن پرت کردن گفتم کی بود که این کارو کرد کسی چیزی نگفت
خیلی ناراحت شدم ولی مطمءن بودم که یکی از اون دو نفر بودن دیگه از اون به بعد به بچه ها زیاد توجه نکردم خاستم بفهمن
که کار زشتی کردن دیگه باهاشون نمیخندیدم و زیاد محلشون نذاشتم دیروز که همون کلاس جشن داشتن و من باهاشون درس داشتم
گفتن که مارو حلالمون کن خانووم میدونیم خیلی اذیتتون کردیم گفتم :باشه ولی اون پاک کنو نمیتونم فراموش کنم هرکسی از یه طرف
بلند شد و گفت من نبودم تا اینکه یکی بلند شد و با گریه اومد طرفم و گفت که من بودم بغلش کردم گریه میکرد و میگفت که تورو خدا
خانووم ببخشید اشتباه کردم گفتم :هموون لحظه بخشیدمت فقط خاستم متوجه اشتباهت بشی دیگه اگه از دست کسی عصبانی
شدی هیچ وقت بهش بی احترامی نکن باشه عزیزم؟ گفت:قول میدم خانووم قول قول .گفتم :حالا دیگه گریه نکنو واسه بچه ها یه جوک بامزه تعریف کن و همه چی تموم شد... یکی از اون دو نفر بود یکی پاک کنشو داده بود اون یکی پرتاب کرده بود میدونی دلی کی بود ؟؟
«دختر گیتار زن» همونی که قبلا برات گفته بودم............................................
دلی جون خیلی وقته که باهات حرف نزده بودم دلم برات تنگ شده بود حالا اونجا نشستی بدون اینکه بدونی دارم برای تو مینویسم
یادم باشه یه روز داستان قاصدک تنها رو برات تعریف کنم همون داستانی که واسه تو نوشتم و هیچ نشد بخوونیش...